برچسب : نویسنده : سجاد tatalopishro بازدید : 103
نام : امیر حسین
نام فامیل : مقصود لو
لقب : تتلو
تاریخ تولد : 30/6/1362
برچسب : نویسنده : سجاد tatalopishro بازدید : 111
عمو تتل
تتلو برای همیشه
اینم بیوگرافی کامل تتلو که خودش نوشته.
من لواشک دوست دارم ،از شیرینی خامهای بدم میاد،دلو میزنه ! ولی بعضی وقتا یدونه با چایی میخورم ولی شیرینی دانمارکی دوست دارم و عاشقه آبمیوه طبیعی هستم در ضمن چایی هم زیاد میخورم ! همهٔ شعر و آهنگا رو خودم میسازم تنظیم کنندهها : نادر
کوهستانی ،امیر دیوا،پویا دایناتونیک هستن معمولا ولی هرکی کارش خوب باشه باهاش کار میکنم اسمش مهم نیست ! هرچیو دوست دارم تتو میکنم و عکس مادرم رو دستمه ! قد :۱۷۵، وزن ۷۵ کیلو ! خدا رو دارم !پدرم فوت کرده :( ۲ تا خواهر دارم یه خواهر زاده ! عاشق استخرم البته رو باز و آفتاب ،از استخر سر بسته بدم میاد !از ۲۴ ساعت ولم کنی ۲۳ سأعتشو میخونم ،عاشقه خوندنم ! از فل فل دلمه و کلم پلو بدم میاد ! تو کبابا کوبیده رو ترجیح میدم ! قورمه سبزی ،قیمه، کتلت،کله پاچه ،دنت بیسکویتی دوست دارم اوقات فراقتم رو با پاستیل ، بادوم زمینی ، تخمه آفتاب گردون پر میکنم ! تخته و فوتبال پلی استیشن و گٔل کوچیک شرطی میزنم ! عاشقه سریال م : لاست ، فرار از زندان ، برکینگ بد ، وی ، ۲۴ ،اسپارتکوس ،... از چیزای تند بدم میاد چیزای شور دوست دارم ! رفیق بازم ! لج باز ، یه دنده ، مهربون ،احساساتی ،بد دهن ،اهل ریسک نیستم ولی دنبال لقمهٔ بزرگتر از دهنمم که همیشه ناا خواسته همراه با ریسکه ! دوستی و به دعوا ترجیح میدم ولی پاش بیفته وحشی میشم ! شهریوریم ! ترکم ولی متولد تهران و دختر رشتیو همینجوری خوندم چون دوست رشتی زیاد دارم ! پرسپولیسیم ولی مخلص استقلالیای خانواده هم هستم! مجردم ولی پاش بیفته ازدواج میکنم :) دوست دارم پسرم شبیه عکس زیر بشه ! غیرتی ، غد ، تو مسائل مالی بیخیال، یکیو دوست داشته باشم زندگیمو براش میدم و شماها رو دوست دارم ،عاشقتونم ♥ بیا اینم مال امیر راستی یادت نره تشکر کنی S2......
نوشته شده در شنبه بیست و پنجم آذر 1391ساعت 13:51 توسط ملیکا| آرشيو نظرات
درباره سايت
سلام اسم من ملیکا وعاشق تک تکتونم.راستی نظر یاذتون نره هاها
منوی سايت
. تتلو وپیشرو...برچسب : نویسنده : سجاد tatalopishro بازدید : 128
برچسب : نویسنده : سجاد tatalopishro بازدید : 248
سال ۱۳۶۴ یه دختر و پسر که با هم دوست بودند و خیلی همدیگه رو می خواستند . مجبور می شن به خاطر مخالفت های پدر و مادرشان برای ازدواج ، ترتیب همدیگه رو بدن .
و ترتیب همدیگه رو می دن . ولی به دلایلی که معلوم نبود چیه پسر می زنه زیر عشقش و بعد از ... فرار می کنه .
دختره هم چون که خانوادش نفهمند چه بلایی سرش اومده . مجبور می شه بره بچه ای که سر همون قضیه در شکمش بود رو بندازه . ولی هر کاری می کنه هر چی دکتر و این ور اون ور می ره موفق نمی شه و بالاخره خانوادش متوجه می شن . چند ماه بعد در بهمن سال ۱۳۶۴ اون بچه ی ... زاده که پسر هم بوده به دنیا می یاد و اسم پسر بچه رو می ذارند رضا .
روزی که می رن اداره ثبت احوال تا اسم رضا رو در شناسنامه بنویسند ، یکی از کارکنان اداره از مادر رضا خوشش می یاد و بعد از کلی صحبت (البته در حضور مادر بزرگ رضا) اجازه ازدواج می گیره و حمون جا با هم ازدواج می کنند و اسم همون آقا میره تو شناسنامه رضا به عنوان پدر .
۵ سال از زندگی مشترکشون می گذره و مادر رضا در سال ۱۳۶۹ از شوهر دومش (همون آقایی که تو ثبت احواله) یه پسر به دنیا می یاره که اسمش رو می ذارند علی .
پدر خونده ی رضا اون زمان خیلی بدهی بالا اورده بود . واسه همین مجبور می شه از تهران خارج بشه ولی پلیس ها می گیرنش و چند ماه بعد تو زندان سکته می کنه و می میره .
و دوباره بعد از دو سال دوباره مادر رضا شوهر می کنه و بهد از ۴ سال در سال ۱۳۷۳ ازش بچه دار می شه . این یکی بچه هم پسر می شه و اسمش رو میذارند امید .
خب حالا بریم سر بیوگرافی خود رضا
موقعی که پدر خونده ی اول رضا تو زندون می میره . رضا مجبور می شه هم درس بخونه هم کار کنه . تا خرج خانوادش رو در بیاره .
رضا تو یک می کانیکی کار می کرد البته اون موقع خیلی بچه بود . یک روز که داشت ماشین مردم رو درست می کرد . یک رپر بزرگ ایرانی (حسن صباح) با ماشین پنچر شدش اومد تو میکانیکی و رضا که خیلی به رپ علاقه داشت و زیاد رپ گوش می داد اونو شناخت . و کلی ازش امضا گرفت .
رضا اون روز چند تا از آهنگ های حسن صباح رو جولوی خودش خوند . اونم سر همین قضیه از صدای رضا خوشش اومد و به رضا گفت : خب تو چرا نمی ری رپ بخونی و رپر شی ؟
رضا گریش گرفت و در جواب گفت : من پولم کجا بود ؟ خیلی هنر کنم بتونم خرج خودمو خانوادمو در بیارم . من بزرگ ترین آرزومه که یک روز بتونم رپ بخونم و همه منو بشناسند .
حسن صباح که خیلی دلش واسه رضا می سوزه اشک های رضا رو پاک می کنه و به رضا می گه فولان ساعت بیا فولان جا یه کار واجب باحات دارم . رضا هم که شصتش خبر دار شده بود . با کلی هیجان زدگی . بالا و پایین می پره .
و چند روز بعد رضا فولان ساعت می ره به فولان جا .
ببببببببببببببببببببببببببببببله یک استودیو بود که مال حسن صباح بود . خلاصه تست می ده و قبول می شه و تا ۵ یا ۶ ماه ۱۱ ترک می ده بیرون (البته هر یکی دو هفته یک بار) .
و بعد از چند سال خوندن . کارش شده بود رفتن پیش بزرگان رپ (سروش هیچکس - حسین ابلیس - حسین تهی - ته تری گاز ) و پاچه خاری کردنش هم زبان زد خاص و عام بود .
و بالاخره حسین ابلیس قبولش می کنه و چون رضا خیلی 2PAC رو دوست داشت اسم خودش رو می ذاره ۳پاک . (۲پاک یک رپر خارجی بود که موسیقی رپ رو اختراع کرد ) .
و حالا رضا ۳پاک با سامان فینچر و رفیقاش رپ خونی رو ادامه داد . و بعد از چند سال سروش هیچکس از رضا دعوت می کنه تا در گروهش (۰۲۱) که از همون قدیم تاسیس کرده بود بیاد و تست بده .
رضا هم که از خداش بود بیاد تو ۰۲۱ رفت و تست داد و قبول شد .
رضا تو ۰۲۱ و زیر دست سروش هیچکس خیلی پیشرفت کرد و به خاطر همین سروش اسم هنری رضا رو عوض کرد و گذاشت پیشرو .
و از همون موقع رضا به سروش علاقه ای پدرانه پیدا کرد . چون خداییش اگه سروش نبود رضا به این شهرت و محبوبیت نمی رسید .
و رضا بعد از دو سه سال تونست نمایش گاه ماشینی که طرفای خیابان مجیدیه بود رو بخره . و همچنین یک خونه مجردی برای خودش .
خونه ی پدر و مادر رضا تو خیابان نظام آباد بود . و رضا هم خونه مجردی خودش رو تو همون محل یعنی خیابان ارباب مهدی (یکی از خیابان های داخلی نظام آباد ) خرید .
آخه پدر آخریه ی رضا خیلی کثافت بود و مادر رضا رو خیلی آزار می داد .
بگذریم .
رضا حالا شهرت فوق العاده ای رو پیدا کرده بود و به آرزویی که اون موقع داشت رسیده بود .
یک روز تو یک پارتی که به مناسبت تولد پانی (پانته آ - زن سروش هیچکس ) که خودشم رپخون بود . گرفته بودند . رضا به علت خوردن مشروب بیش از حد دیوونه می شه و همون کاری که پدر اصلیش قبل از ازدواج سر مادرش اورد . سر بهاره ( آتیش - یک دختر رپخون ) می یاره ولی خب چون مست بوده فرار نمی کنه .
البته بیشتر تقسیر خود بهاره بود . چون لباس هایی که پوشیده بود خیلی بی لنگ و باز بود .
و چند روز بعد بهاره می ره شکایت می کنه و رضا مجبور می شه با بهاره ازدواج کنه .
البته رضا اون زمان یک دوست دختر داشت که خیلی عاشق هم بودند می تونم بگم برای هم جون می دادند .
ولی چه فاییده رضا به خاطر اشتباهش مجبور شد با بهاره ازدواج کنه .
ولی خوشبختانه سر اختلاف بعد از یک سال و نیم رضا و بهاره از هم طلاق می گیرند .
تو اون مدتی که رضا و بهاره زن و شوهر شده بودند . رضا به اون دوست دخترش (نیلوفر) قول داده بود که به زودی بهاره رو طلاق می ده .
سر همین قضیه یک آهنگ هم خوند .
و اسم آهنگ رو گذاشت "پشت مه" که الان دو بیتش رو براتون گذاشتم .
(بالاخره تموم می شه ریاضت و زجر / منو تو کنار همیم زیر نور شب / ستاره ها می سوزونند خاطرات بد / تولدی دوباره ای رو می گیریم جشن )
و بالاخره ریاضت و زجر تموم شد و رضا و نیلوفر با هم ازدواج کردند .
البته بهد از شش ماه نامزدی .
و الان رضا با اسم هنری پیشرو یکی از ستاره های رپ شده که حتی خارج از ایران هم . می شناسنش . و حتی سروش اعلام کرده که رضا جانشینش هست و بعد از او رضا می شه پدر رپ فارس .
و حتی در سال ۱۳۸۳ داداش اولش (علی کینک صابق - علی اوج امروز ) رو مثل خودش رپخون کرد .
و در سال ۱۳۸۶ اون یکی داداشش رو هم رپخون کرد منظورم امید قدر هست ( کم سن ترین رپخون ایران در سال ۱۳۸۷ ) .
خب دهنم کف کرد
خسته نباشم . مگه نه ؟
برچسب : نویسنده : سجاد tatalopishro بازدید : 125